Skip to content

ریحانه تقی‌زاده

می‌نویسم تا زندگی کنم.

  • خانه
  • درباره‌ی من
  • دوستان من

برچسب: عشق

نامه‌هایم

زندانی در خانه

امروز آمده‌ام پایین ساختمان بلندی که در آن زندانی شده بودم. بعد از چند وقت طولانی حالا پا روی زمین می‌گذارم. کمی قدم می‌زدم، شاید دیوانگی باشد اما دستانم را…

توسط ریحانهدسامبر 9, 2020فوریه 28, 2021ارسال یک دیدگاه
نامه‌هایم

نامه

امروز بی­‌تاب بودم. بی­‌تاب اینکه بنویسم. اما چیزی نبود که بنویسم. مسخره است،نه. ولی وقتی چند روزی دستت به نوشتن نمی‌­رود انگار فراوش می‌­کنی حتی چطور باید قلم را در…

توسط ریحانهاکتبر 28, 2020دسامبر 9, 20202 دیدگاه ها
داستان

یک شب بارونی

یک سرپناه دید. شروع کرد به دویدن به سمتش، تقریبا خیس شده بود. +3

توسط ریحانهاکتبر 26, 2020اکتبر 31, 20202 دیدگاه ها
داستان

خونه‌ی آقاجون

بازم هم روزی دیگر، کنار حوض نشستم و شلوارم را تا زانو تا کردم پایم را داخل حوض فیروزه­ای گذاشتم. صدای جیغ جیغ بچه­‌ها از دالان­‌های خونه اقاجون رو می­‌شنیدم.…

توسط ریحانهاکتبر 14, 2020اکتبر 19, 20202 دیدگاه ها

دنبال چی می‌گردی؟

دیدگاه‌ها

  • شقایق وفاپور در آینه
  • ریحانه در چرا می‌نویسم
  • ریحانه در یک شب بارونی
  • ریحانه در نامه
  • شقایق وفاپور در نامه

دربارهٔ این سایت

می‌نویسم، زندگی می‌کنم، رها می‌شوم.

شما هم با من بنویسید، زندگی کنید و رها شوید.

دسته‌ها

  • داستان
  • نامه‌هایم
  • یادداشت

شبکه‌های اجتماعی من

اجرا شده توسط: همیار وردپرس