نوشتن رایگان شد.
رایگان شدن همراه است با هجوم افراد به سوی آن کالا یا خدمات.
نوشتن یک خدمت است.
خدمتی که هر انسان میتواند برای خودش انجام دهد.
خدمتی که نتیجهاش رشد و توسعه فردی، ارامش ذهنی و رهایی از هرگونه افکار بیفایده است.
پس چرا نباید از آن استفاده کنیم.
بهانهای وجود ندارد. شاید هم دارد. مثل اینکه وقت ندارم. مثل اینکه استعداد ندارم. حالا امدیم و نوشتیم در نهایت چه شد؟ ارام میشویم؟ در این اوضاع هیچ چیز نمیتواند مرا ارام کند؟
حالا که حرف از استعداد شد، چند جمله قصار درباره استعداد بخوانیم:
زندگی برای هیچ کس آسان نیست. اما که چه؟ باید پشتکار و از همه مهم تر اعتماد به نفس داشته باشیم. باید باور کنیم که هر یک برای انجام کاری استعداد داریم و آن کار باید انجام شود.
ماری کوری
پدرم به من یاد داد که استعداد یک مزیت است، ولی چیزی که واقعاً پیروز می شود پشتکار است.
زاشا ممت
استعداد، دنبال کردن علاقه است. هر چیزی که حاضر باشید تمرین کنید، می توانید انجام دهید.
باب راس
از این جا به چند نکته پی میبریم،
که:
اصل استعداد نیست اصل تلاش کردن است.
استعدادها زمانی کشف میشوند که ما تلاش کنیم، یاد بگیریم.
استعداد داشتن یا نداشتن را مهارت داشتن یا نداشتن تعیین میکند.
همه ما با استعدادیم تمایز در یافتن آن است.
استعدادها باعث درخشش نمیشوند، این مهارت است که درخشش ایجاد میکند.
خورشید استعداد طلوع کردن نداشت، او یاد گرفته است چه ساعتی از خواب بیدار شود.
همه ما استعداد داریم، اما مهارت نداریم.
پس بحث استعداد نیست، بحث این است ما تلاش کنیم تا زندگی بهتری با نوشتن برای خود ترسیم کنیم.