چطور زندگی مخاطب را بهتر کنیم؟
با قصهها.
الان میگویید ریحانه بازم قصه؟
بله بازم قصه، اینجا بیشتر درمورد قصه حرف میزنیم.
امروز درحالی که داشتم کتابی تازه را ورق میزدم متوجه شدم یک فصل کامل کتاب به این نکته پرداخته است.
درباره نام بردن از این کتاب اجازه دهید کمی بیشتر مطالعهاش کنم و بعد به شما معرفیاش کنم.
خلاصه حین خوندن کتاب با خودم فکر کردم کسانی که صاحب کسبوکار هستند چندبار این سوال را از خود پرسیدهاند؟
نکته آشکار یا نهان این سوال اینجاست که، مخاطب مهم است، باید مخاطب را اصل قرار بدهیم.
مخاطب
مخاطب زندگیای دارد. او مشغول به کاری است. ازدواج کرده است. در سفر است.
هر کدام از اینها ممکن است در شرایطی متفاوت، زمان و مکانهای مختلفی باشد، اما بین اینها یک مورد مشترک است و آن دردی است که او را حتی در سفر هم رها نکرده است.
وظیفه ما به عنوان کسی که میخواهد کسبوکاری را راهاندازی کند و یا همین حالا صاحب کسبوکار است، چیست؟
تشخیص این درد.
وقتی درد را پیدا کردیم چه میشود؟
یا برای مخاطب راهنما باشیم یا راهنمایی برای او پیدا کنیم.
این راهنمایی به چه شکل است؟
با استفاده از دستور العملی که هر راهنما باید داشته باشد، مخاطب به سمت برطرف کردن دردش که شاید هیولای زندگیاش است حرکت میکند و در نهایت پیروز میشود.
قصهها در اینجا به چه کاری میآیند؟
قصهها همه چیز را شفاف میکنند.
قصهها اطلاعاتی را که ما در زمینه رفع دردش پیدا و با آن خدمت و محصولی تولید کردهایم را به شکلی قابل فهم، جوری که شنونده بدون هیچ تلاشی متوجه موضوع شود را منتقل میکنند.
نکته پایانی
مهم معرفی محصول و معرفی خودمان به مخاطب نیست. مهم آگاه کردن مخاطب است. آگاهی برای اینکه بداند با استفاده از محصول و خدمتِ ما، قهرمان زندگیاش خواهد شد.
عالی بود🫂 من همیشه میرم قسمت درباره مای کسبوکارها رو میخونم. حس میکنم یه قصه اونجاست. اگه جذبم نکنه احتمالن توی اون سایت نچرخم دیگه:)
چه عالی به چه نکته خوبی اشاره کردی. دقیقا همینه کسبوکارها قدر یک معرفی کوتاه وقت دارند تا مخاطبشون رو جذب کنند، اگه از دستش بدن دیگه فرصت تموم شده و مخاطب رفته سراغ کسی که خودش رو جالبتر بیان میکنه.
کاملا موافقم ریحانه جان .قصهها جذابیت متن و نوشته و علاقمندی مخاطبو زیاد میکنه چون تجربه شدهاس و ما تجربیات واقعی رو بیشتر دوست داریم.
دقیقن کلیدواژه درست رو به کار بردی تجربیات، قصهها با بیان تجربیات کمک میکنند در مسیر پیش رومون با آمادگی قدم بذاریم. ممنون از توجه و همراهی قشنگت
چه متن خوبی.👏👏
قصهها شفا بخش هستند.