یک مقدمه

امروز دفتر هر روز، یک سوال از نشر پرتقال را ورق می‌زدم، این عبارت برای تاریخ 9 مرداد بود، که سرسری جوابشو نوشته بودم.

دوست دارم به بقیه یاد بدهم…

اما امروز که نگاهش کردن دلم خواست مفصل‌تر درباره‌اش بنویسم.

اگه شما هم دوست دارین این دفتر را داشته باشید و هر روز یادداشتی بنویسید، می‌توانید از لینک زیر این دفتر را تهیه کنید.

دفتر هرروز، یک سوال

من به عنوان یک نویسنده

من به عنوان یک نویسنده دوست دارم از طریق نوشته‌هام به ادم‌ها یاد بدهم اول از همه خودشان را دوست داشته باشند، وقتی ادم‌ها خودشان را دوست داشته باشند در نظر بقیه نیز دوست داشتنی‌تراند.

بعد از ان دوست دارم یاد بدهم که ارزشمندن، حرف‌هایی که خودشان درمورد خودشان می‌زنند مهم است نه ان حرف‌هایی که دیگران درمورد ان‌ها می‌زنند.

به آن‌ها یاد بدهم که تنهایی بد نیست. تنهایی صبور بودن رو به ما یاد می‌ده، چون باعث می‌شود ما خودمان را بشناسیم، شناختن خود تحمل، صبر و مقاومت ما را بالا می‌بره.

باید بگم که رفتار خیلی مهم است، احترام همینطور.

باید یاد بدهم که کتاب بخوانند. کتاب‌ها ذهن را پرورش می‌دهند.

می‌خوام به ادم‌ها یاد بدهم که تلاش کنند، حتی اگه فکر می‌کنند سرعت حرکتشان اندازه یک لاکپشت است.

من به عنوان یک انسان

به آن‌ها می‌گویم که کلمه استعداد واقعی نیست، ادم‌ها با توانایی‌هایشان با استعداد شمرده می‌شوند.

می‌گویم که یادگیری هیچوقت نباید متوقف بشود. یادگیری مثل یک امپول می‌ماند که حاوی هیجان است باید دائم به خودمان این امپول را با یادگیری تزریق کنیم.

باید بگم که با کنترل احساساتشان می‌تواند حال خوب را به آن‌ها بدهد.

با پذیرش خودشان فرایند رشد اغاز می‌شود.

با دیدن جوانب مثبت زندگی می‌توانند، بهبود را به زندگی‌شان هدیه دهند.

*این صفحه بروز خواهد شد.

دوست دارم به بقیه یاد بدهم…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *