بیاین این مطلب را هم با یک فرض کنید دیگر شروع کنیم. فرض کنید باید تکلیفی برای کلاس تخصصی حاضر کنید. مسئله این است که 20 ایده را بیان کنید تا بتوان از آنها فهمید کاستی محیط اطراف محل زندگی و یا محل کار شما چیست و بعد برای آنها راه حلی بیابید. احتمالا گیج میشوید؛ یا حتی ترسی به سراغ شما میآید که نمیتوانید این ایدهها را بنویسید. همان احساسی که من با دریافت این تکلیف داشتم. در این مقاله درباره این تکلیف حرف میزنیم و در ادامه 2 عامل تأثیرگذار بر خلاقیت رو مرور میکنیم.
شروع راه
با دریافت عنوان این تکلیف دلهرهای در دلم افتاد. اما باید انجامش میدادم، حداقل برای به چالش کشیدن ذهنم. توجه به اطراف را به زیادترین حد، بالا بردم، تا بتوانم بیشتر متوجه کاستیها و یا حتی موارد تکراری شوم. راه حل بعدی که به ذهنم رسید آزادنویسی درباره این مسئله بود. شروع کردم به نوشتن و در پایان، این تکلیف ترسناک انجام شد.
ماهیت این تکلیف را از دیدگاه استادم نمیدانم؛ اما از دیدگاه خودم بخواهم بگویم این بود که باعث شد نگاهام را دقیق کنم، گوشم را شنوا کنم، بیناییام را قویتر کنم. ایدهها روی زمین ریختهاند، ایدهها از حرفهای آدمها بیرون میآیند، ایدهها صدا دارند. صدایی که ما میشناسیمش یا نمیشناسیم؛ میشنویمش یا نمیشنویم.
صدایی که داد میزند من را کشف کن!
من را درک کن! و من را ترکیب کن و خلق کن!
پس در نتیجه برای پیدا کردن ایدهها باید ببینده خوب و شنونده دقیقی باشید.
و این تکلیف به من کمک کرد این 3 حس را فعال کنم.
تمرین
تمرین خلاقانه، تا حالا بهش فکر کردید. این عبارت از دو کلمه تشکیل شده تمرین و خلاقیت. ارتباط این دوتا چیست؟ چرا کنار هم امدن؟ خب اصل قضیه اینکه شما با تمرین به خلاقیت میرسید. میدانید نقش تمرین در خلاق شدن به چه شکل است؟
برایان ترسی یک فرض خیلی قشنگ بیان میکند. او میگوید:
«فرض کنید قهوهای سفارش دادید، پس از تحویل قهوه، شما شکر در آن میریزد و بعد کمی از آن را مینوشید و ناگهان متوجه میشوید که با وجود اینکه شکر ریختهاید قهوه هنوز تلخ است! مشکل کجا بود؟ قهوه را هم نزده بودید. شکر در این فرض خلاقیت است و قاشقی که آن را هم میزند، تمرین است.»
همهی ما ذهنی خلاق داریم. خلاقیت یک مفهوم ذهنی و همگانی است؛ یعنی ممکن نیست یک نفر خلاق نباشد تنها تفاوت وقتی است که فرد از خلاقیت استفاده بکند یا نکند.
اما چه اتفاقی میافته که ما راحتتر از این خلاقیت استفاده میکنیم؟ چه چیزی روی خلاقیت ما تاثیر میگذارد؟
بیاید باهم 2 عامل را در سادهترین شکل در نظر بگیریم؛
اول محیط و دوم تصور ذهنی شما.
محیط
ما همه در یک محیط زندگی میکنیم. محیطهای متفاوت با شرایط متفاوت. این محیطی که درموردش حرف زدم میتواند در ما رفتارسازی، افکارسازی و ما را درگیر خودش بکند. بعضی از بخشهای این محیط کنترلش از دست ما خارج است. ما با این بخش کاری نداریم. ما متوجه بخشی هستیم که کنترلش در دست ماست. باید برای این بخش تصمیمگیری کنیم که آیا تغییر و بهبودش بدهیم یا در رکود ادامهاش بدهیم.
وقتی در محیطی قرار بگیرید که دائما شما را با زوایای تازه از هر چیز مواجه کند. میتواند کم کم شرایطی را در ذهن شما ایجاد کند تا ذهن شما ایدهپردازی و نگاه خلاقانه به محیط را یاد بگیرد. این درمورد مطالعه کتابها هم صادق است. وقتی کتابهای مختلفی را در زمینه مشخصی مطالعه میکنید با دیدگاههای مختلفی آشنا میشوید که اخرش میتوانید خودتان نیز صاحب نظر بشوید.
جوی فیلدینگ رماننویس و هنرپیشه میگوید:
«به صد نویسنده ایدهای یکسان بده، صد داستان متفاوت دریافت خواهی کرد».
زمانی که با افراد مختلف میگذرانید، در کنار محیط، مهم است. هرکدام از افراد به مسئله به شکلی منحصر به فرد نگاه میکنند. وقت گذراندن با افراد خلاق و ایدهپرداز میتواند به شما کمک کند تا ذهنتان را به چالش بکشید و کم کم به خلق ایدهها بپردازید. اول با خلق یک ایده ناقص مواجه میشویم و پس از آن کم کم ایدههای کاملتری در ذهن شکل خواهد گرفت.
این را به یاد داشته باشید؛ ذهنی که خلق کردن و ایده ساختن را یاد میگیرد نیاز به موتور حرکت دائمی دارد. این موتور حرکت دائمی با مطالعه کتاب، با دیدن و یا شرکت در گفتگوها است.
تصور ذهنی
بیاید با این جمله این بخش را شروع کنیم:
مرگ و زندگی در قدرت زبان است.
-از کتاب چهار اثرفلورانس
تاکید ما بر زبان ذهنی است. زبانی که دائم در ذهن حرف میزند و حکم میدهد.
آیا خود را فردی خلاق میبینید؟ آیا فکر میکنید خلاق هستید؟
همه ما افراد خلاقی هستیم. برای اینکه خود را از قید و بند آزاد کنیم و پر پرواز خلاقیت را باز کنیم نیاز داریم که خودمان را فردی خلاق ببینیم.
در کتاب خلاقیت و حل مسئله برایان ترسی به این گفته از تیموتی گال وی در کتابش اشاره میکند که میگوید:
«اگر میخواهید گلفباز بهتری شوید، در ذهن خود ببیند که بهترین گلفباز جهان هستید. خود را ببینید که در ردیف قهرمانان بزرگ گلف هستید. همین که خود را یکی از بهترین گلفبازان دیدید، بالافاصله روی شما تاثیر میگذارد.»
نکته همین جاست که شما چقدر خود را خلاق میبینید. بهتر است از تاثیر زبان ذهن بر روی عملکردهایمان استفاده کنیم. بگوییم که شخص قدرتمندی در زمینه مدرنظر هستیم. یک مشاور خوب، یک فرد خلاق، یک نویسنده موفق، وکیل عادل، خلبان حرفهای.
خود را به شدت فردی خلاق ببینید. برای تاکید به این امر از قید به شدت استفاده شده است. خود را فردی ببیند که مسئلهای نیست که نتوانید با خلاقیتتان آن را حل نکنید.
عبارتهای تاکیدی را در این بخش دست کم نگیرید.
من خلاق هستم.
تمام مسائل را به بهترین شکل با خلاقیتم حل میکنم.
به هدفهایم با خلاقیتم بدست می اورم.
در کتاب جولیا کامرون، راه هنرمند در این باره بخوانید.
خلاصه
برای خلاقیت و جمعآوری ایدهها باید خوب بینید، خوب گوش کنید. به شکل ساده دو عامل روی خلاقیت شما تاثیر میگذاره محیطی که در آن رشد میکنید و مهارت کسب میکنید و تصور ذهنی که دائما باهاش سرو کله میزنید. همه را در جهت مثبت و مطابق معیارهای خود نگهدارید.
خیلی عالی بود و جامع ممنونم ازتون
خیلی مطلب اموزنده و زیبایی بود ✨️✨️✨️✨️
خیییلی مفید بود