درد کشیدن.
راهکارهای زیادی برای فرار از درد کشیدن داریم.
یک نمونه ان خواب است یا بیرون زدن از خانه و شرکت در جمعهای شلوغ که انقدرها هم راضی کننده نیست.
تا به حال پای حرف دل دردها نشستی؟
دردها همه برای اینکه تو از خود امروزت راضی باشی پیدایشان شده است.
این دردها بودند که به تو نگاه بازتری دادند.
این دردها بودند که تو را قویتر کردند.
انها خودشان هم درد کشیدن تا به تو درد بدهند.
دردها را نباید نادیده گرفت.
هر انسانی برای اینکه به خودی برسد که میخواهد، پستی بلندیهایی را پشت سر گذاشته است.
همان حرف قدیمی، پشت هر ادم موفقی تنها خودش بوده که از پس تمام دردها برامده و قویتر شده و خودش را به موفقیت رسانده.
اما ما چرا از درد کشیدن فراری هستیم؟
حالا که میدانیم این دردها بودند که باعث شدند به موفقیت برسیم چرا باز از انها فرار میکنیم؟
شاید بهتر باشد قدردانشان باشیم.
هر درد را که نگاه میکنیم و به او بگویم دلیل موفقیت حالای من تو بودی.
تو باعث شدی یکسری از احساسات را کنار بگذارم.
تو باعث شدی از جا بلند شوم.
تو باعث شدی شکست بخورم و از نو شروع کنم.
تو باعث شدی با فکر کردن به مرگ به زندگی ارزش بدهم.
دردها را نباید نادیده گفت.
باید انها را دوست داشت و گاهی از از انها یاد کرد.
دردها چیزی جز صلاح ما و خیر ما را نمیخواهند.
چیزی که ممکن است راحتیها ان را از ما دریغ کنند.
اما باید به یاد داشت که سختیها ما را به رشد میرسانند، نه راحتیها.
هروقت احساس کردی دیوار راحتیات فرو ریخت انوقت است که در مسیر رشد کردن افتادهای.
به جای اینکه اجرهای سست راحتی را دوباره کنار هم بچینی انها را کنار بزن و در مسیر رشد با سرعت حرکت کن.
دردها را باید دوست داشت.
سخنانی از سخنران کتاب باشگاه پنج صبحیها:
«جایی که قلمروی راحتی شما به پایان میرسه، دقیقا همون نقطهایه که بزرگترین فرصتهای زندگیتون قرار دارن.»
لینک مهم:
دردها تو را بزرگ میکنند