این روزا یه جوریایی به فکر حال خودمم.
سعی میکنم از تموم تنشها دور باشم. دور، نه.
منظورم این است که اگر تنشی خواست به سمتم شیرجه بزند آن را محکم بغل کنم.
تاحالا شنیدید که میگویند اگر مشکلات، تنشها و احساسات را نادیده بگیری، اونا هی بزرگ و بزرگتر میشوند؟
من شنیدم و تجربه کردم.
اما چیکار باید کرد که به جای بزرگ شدن کوچک و حتی محو بشوند؟
بنویس.
مشکلات، تنشها و احساساتی که دیگران قادر به درکشان نیستند و مشکلات، تنشها و احساساتی که منفور یا بهتر است از مترادف آن استفاده کنم، نفرتانگیزاند، وقتی روی کاغذ نوشته میشوند دوست داشتنیتر میشوند.
حال و احوال