بیان نخست امروز که لابهلای نوشتهها گم شده بودم و دلم به نوشتن مقالهای آموزشی نمیرفت، نگاهم به داستانکوتاهی که نوشته بودم افتاد و گفتم وبلاگم را با این روایت به روز کنم. امیدوارم همانجوری که در قلب من جا
آشفتگی ذهن در هوای بارانی
هرگاه در وقت نوشتن اهنگی شروع به خواندن میکند، ناگهان نوشتهام، متن آهنگ را همراهی میکند. چرا به موسیقی علاقه دارم؟ حرفهای مغز را خلاصه شده بیان میکند. فکر میکنم همین کافی است برای جواب این پرسش. باران میبارد. اینجا
آن روزها این روزها
آن روزها و این روزها وقتی به این عبارت نگاه دوختم، گذشته و حال در نظرم نمایان شد. احتمالا خیلی از شما هم همین نگاه را به آن روزها و این روزها داشته باشید. پس وجه تمایزی در دیدگاه من