حقیقت رو بخواهم بگویم این است که من عاشق تاثیرگذاریام. تاثیر گذاشتن روی زندگی ادمهای اطرافم را خیلی دوست دارم. احساس میکنم همین علاقه به تاثیرگذاری بود که پای من را به نویسندگی باز کرد. امشب تجربهای داشتم که قلبم
مکالمه با کمالگرای احمق
اخرش که چی؟ سوالی که مدام دنبال مغزش میدوید. سرش فریاد زد: اخرش… اخرش… چقدر میپرسی!!! _میخواهم بفهمم که میدونی داری چیکار میکنی؟ +اره خوب میدونم. تلاش میکنم اگه نشد یه راه دیگه پیدا میکنم. _تو که هیچی نمینویسی!! +نمینویسم؟