اتفاقی که میافته عجیبه! این اتفاق چیه؟ چیکار میکنه؟ بعد از دانشگاه، نه! وقتی که وارد دانشگاه شدم، انگاری به این نتیجه رسیدم که بسه درس، وقتشه که رشد کنم. عاشق کلمه رشد هستم. ترم اول فقط با کنجکاوی و
چرا تنبلی؟
چرا تنبلی؟ اعتقاد دارم آدم تنبلی نیستم؛ فقط راحتطلبم. شما اینطور فکر نمیکنید؟ راحتطلبی باعث شده کارهایم را به زمانهای دیگر بیاندازم، همین میشود که آلارم ذهنم به صدا در میآید و میگوید وقت تمام شده است. تنبلی معانی متفاوتی
ساندویچ تجربه
تجربه کردن مثل خوردن یک ساندویچ خوشمزه است. البته در کنار این خوشمزگی، گاهی وقتها اتفاقاتی میافتد که انتظارش را نداری. مثلا، سس میریزد روی لباست، یا یکی تو را میترساند و ساندویچ از دستت روی زمین میافتد، یا شاید