تا به حال به خانههایمان فکر نکردهام. میگویم خانههایمان جسارتا منظورم این نیست که ما انقدر پولدار هستیم که پولهایمان را در خاکی حاصلخیز ریختهایم و خانهای در آن کاشتهایم، نه. منظورم همان خانههای مستاجری است که همه چند صباحی
زندانی در خانه
امروز آمدهام پایین ساختمان بلندی که در آن زندانی شده بودم. بعد از چند وقت طولانی حالا پا روی زمین میگذارم. کمی قدم میزدم، شاید دیوانگی باشد اما دستانم را باز میکنم و میان درختان کاج میچرخم؛ و باز قرار