درست است که باران در من حس تازگی و سرزندگی ایجاد میکند؟
بله درست است.
گاهی فکر میکنم اگر در هوای الوده اسیر شدم یا درگیر یک مشکل که احساس کهنگی را درمن ایجاد کرده شدم، چرا خودم باران خودم نشوم.
هنرمند درون.
امروز در کتاب شاهراه تاثیرگذاری درباره جنازهی هنرمند درون که با خودمان به دوش میکشیم خواندم.
تهیه کتاب شاهراه تاثیرگذاری نوشته شاهین کلانتری
به این فکر کردم که چرا نباید باهم دست در دست هم قدم بزنیم؟
چرا نباید هم من هم او سرحال باشیم؟
اول اذر است.
او را از روی دوشم برمیدارم.
او را احیا میکنم.
نفسی میکشم.
دستم را مقابلش میگیرم.
میگویم، وقت آن رسیده که باهم راهی شویم.
باهم تجربه کنیم.
من تجربه میکنم، تو بنویس.
من شکست میخورم، تو بنویس.
من موفق میشوم، تو بنویس.
همه احوال من را بنویس.
چون میدانم هنرمند درونم عاشق نوشتن است، به او اجازه میدهم پابهپای من حرکت کند و بنویسد.
حال دوتامون بهتر خواهد شد.
هنرمند درون شما چی دوست داره؟