چندبار تا حالا گفتی، حالا یک روز رو بیخیال؟؟
اول از همه به اطلاع برسونم که توی چالش 100 روز وبلاگنویسی شرکت کردم و اینجا از دوست خوبم صبا قدردانی میکنم برای راهاندازی این حرکت.
مدتها بود که میخواستم به صورت منظم داخل سایتم فعالیت داشته باشم. حدود دوماه سایتم را هفتگی به روز کردم و حالا با گذشت سه روز انتشار، میگم که سایتم روزانه تازه میشه.
مانعسازی
شروع کارها همیشه آسون نیست.
وقتی راهی را برای حرکت کردن میآغازید، هزاران مانع سر از گوشه کنار در میآورند.
چطوره این یادداشت را با معرفی این موانع پیش ببریم؟
مانع اول: کمالگرایی
وقتی شروع به کاری میکنیم که به استمرار و مداومت نیاز دارد، ذهن کمالگرایمان فعالیتش را آغاز میکند؛ یک کاغذ و خودکار برمیدارد و شروع به یادداشتبرداری میکند:
نمونه یادداشتهای لیستوار کمالگرای بدجنس:
- امروز که موضوع باحالی برای نوشتن و انتشار نداری!
- چی مثلا میخوای بنویسی؟
- آنقدرهام که فکر میکنی ایده جالبی به نظر نمیرسد!
- اگه نوشتی و هیشکی نخوند چی؟
خب تنها راهکاری که به ذهنم میرسد برای بریدن زبان کمالگرایی، اول این است که صدای این کمالگرا را بشنویم، بگذاریم برای خودش کنار گوشمان وز وز کند، و دوم، به خود یادآوری کنیم که نیاز نیست متنی که مینویسم عالی باشد، فقط باید به مسیری که شروعش کردهایم پایبند باشیم.
مانع دوم: ایده ندارم
بارها برای خودم اتفاق افتاده که از ترس اینکه چیزی برای گفتن و نوشتن ندارم سراغ قلم و کاغذ و یا حتی کیبورد نرفتم.
اما فایدهاش چیست؟ ترس در وجودم میماند و حس خود سرزنشگری سراغم را میگیرد.
او هم یک یادداشت لیستوار دارد.
با خودکاری آبی پُررنگ، جوری که رد قلم روی دهها کاغذ بماند، مینویسد:
- ای بابا ایده نداری که!
- مثلا چی میخوای بگی؟
- ایدههات تموم شد!
- بابا یادداشتهات تکراری شدن!
راهکار برای حذف این صدا.
بنویسیم.
مهم نیست که چیزی به ذهن نمیرسد. فقط قلم را برداریم؛ کیبورد را مقابل خود بگذاریم و دست را با اولین کلمهای که به ذهن میآید به رقص در بیاوریم. اول، ممکن است کمی تلو تلو بخوریم، ولی ذهن فعال یکدفعهای ایدهای را از هوا میقاپد و کمک میکند راحتتر دستمان را به گردش بندازیم.
مانع سوم: حالا یک روز انجامش ندم آسمون به زمین نمیآید!
چرا، آسمون به زمین میاید.
تعهدی که برایش برنامهریزی کردهایم با همان یک روز انجام ندادن دلشکسته میشود، احساس میکند که بهش بیتوجهی شده و همینطوری از ما دور و دورتر میشود و یکدفعه به خود میآییم و میبینیم که ای وای یک روز بیخیال شدن تبدیل شده به یک روز درمیان و دو روز در میان بیخیال شدن!
استمرار
حالا که راجب موانع حرف زدیم. باید به یک کلمه کلیدی پایبند بشویم و آن کلمه، استمرار است، بهانهها همه جا هستند درست مثل ایدهها، اما ما به جای اینکه بریم ایدهها را برای استمرار پیدا کنیم، برای یافتن بهانهها سرودست میشکانیم.
وقتش است به خودمان بیاییم و استمرار را در نوشتن، در تولید کردن و در هرکاری که الان مشغول آن هستیم، دیکته کنیم.