تا چه میزان شنونده خوبی هستید؟ چه امتیازی به خودتان می‌دهید؟
شنونده خوب بودن یعنی اول از همه اجازه بدهیم طرف مقابل حرف بزند، بعد از ان بدون هیچ قضاوتی او را مورد توجه قرار بدهیم.
بهتر است اگه مشکلی مشابه او داریم حرفش را قطع نکنیم، اجازه دهیم حالا که نوبت مشکل او است او بگوید تا با به او دلداری و حق را بدهیم و بعد به او کمک کنیم.
اگه راه حلی داریم، به او بگوییم بدون اینکه بگوییم منم مثل تو بودم اما اینجور، اما اونجوری.
به جای این حرف‌ها به او دلداری دهیم در صورت نیاز او را تشویق کنیم و بگوییم کنارش هستیم.
بدترین چیز هنگام حرف زدن این است که سعی کنیم به او بفهمانیم که مشکلات ما بزرگتر از مشکل او است.
چیزی که فراتر از این‌ها است این است که اگر چیزی از سخن گوینده را می‌دانیم نیاز نیست به او یاد اور شویم.
به او فرصت مطرح کردن ان را بدهیم و سعی کنیم مطلب جدیدی را از ان کشف کنیم.
اگر هم نکته‌ای نداشت؛ این حرکت باعث احترام به گوینده است.
در اینجا یاد سخن سقراط می‌افتم که می‌گفت: “می‌دانم که نمی‌دانم.”
ما باید از تمام فرصت‌های پیش امده استفاده کنیم و جایی در مغز را برای دریافت مطالب جدید باز کنیم تا مطالب کهنه درون ذهنمان به روز شوند.
شنونده‌ی خوب قابل احترام است.
او کنترل عمیقی بر روی ذهن و زبانش دارد.
شنیدن حرف‌ها و شنیدن چیزاهای تازه باعث می‌شود خودش را بازیابی کند و در جای مناسب از آن‌ها استفاده کند.

شش مرداد هزارو چهارصد
برچسب گذاری شده در:         

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *