تولد روز تولدم. برای 23 سالگیام مینویسم. بهت افتخار میکنم. شجاعتر شدی. داری اجازه میدی ارزوهایت به واقعیت تبدیل شوند. برای سن جدیدم خوشحالم و ناراحت. دوست دارم سن 20 سالگی برای همیشه با من میماند. از طرفی هم وقتی
دوست دارم به بقیه یاد بدهم…
یک مقدمه امروز دفتر هر روز، یک سوال از نشر پرتقال را ورق میزدم، این عبارت برای تاریخ 9 مرداد بود، که سرسری جوابشو نوشته بودم. دوست دارم به بقیه یاد بدهم… اما امروز که نگاهش کردن دلم خواست مفصلتر
نگرانم!!
امروز دوست داشتم یادداشتم رو با این متن شروع کنم. یک یادداشت کوتاه. .don’t cry over the past, it’s gone .don’t stress about the future, it hasn’t arrived .live in the present and make it beautiful حال. بیشتر ما یا
اهداف
امروز درمورد اهداف مطالعه میکردم. اهداف رو باید با کاوش ذهنی پیدا کرد. یکی از رههای کاوش ذهن، نوشتن است. حداقل 30 دقیقه باید وقت بگذاریم و بنویسیم. 30 دقیقه حداقل وقتی است که ما میتوانیم در یک روز صرف
آن روزها این روزها
آن روزها و این روزها وقتی به این عبارت نگاه دوختم، گذشته و حال در نظرم نمایان شد. احتمالا خیلی از شما هم همین نگاه را به آن روزها و این روزها داشته باشید. پس وجه تمایزی در دیدگاه من
توجه ما سمت چیست؟
فصل بعدی کتاب یادداشتهای یک دوست را که ورق میزدم، نویسنده از توجه میگفت. به نظر من بخش اعتقادات که دیروز درموردش صحبت کردیم، بیشتر به سمت افکار و باورهای ما در حرکت است اما بخش توجه، به مواردی تاکید
ما به چه چیزی اعتقاد داریم؟
این یکی دو هفته کارم شده وقت دزدیدن برای اینکه بتوانم دقیقهای کتاب بخوانم. کتابی که این روزها ورق میزنم، کتاب یادداشتهای یک دوست، از انتونی رابینز است. تصمیم گرفتم با خواند هر فصل مطلبی را در سایتم بارگذاری کنم
ما درحال انجام چه کاری هستیم؟
ما دائم در حال تصمیمگیری هستیم. اینکه صبح زود از خواب بیدار شویم یا نه. اینکه به ارزهایمان و رسیدن به آنها فکر کنیم یا سرکوبشان کنیم. تصمیم بگیرم روزمان را شاد شروع کنیم یا با عصبانیت. اینکه مهربان باشیم
برای اینکه حالم خوب شه باید چیکار کنم؟
این سوالی است که روزی هزار بار از خودم میپرسم، یا حداقل در تمام مکالماتم با ادمها به این میرسم که هرکی به نحوی دنبال این است که حالش خوب باشد. هر ادمی ممکن است خسته بشود. دلش نخواهد زندگی
خانهی رویاییات را توصیف کن.
سلام بالاخره بعد از مدتها راهام به این سمت کج شد و گفتم بیایم یک دستی به سر و روی سایت بکشم که بدجوری خاک گرفته. روز اول تابستون. راستش را بخواهید از عملکردم در بهار راضی نبودم. خب یکسری