درباره ایده‌ها

بارها با مسئله نداشتن ایده روبه‌رو بوده‌ام. 

زمان‌های زیادی درباره یافتن ایده مطلب نوشته‌ام.

بارها درباره‌اش مطلب خوانده‌ام.

و بارها با دوستانم به بحث درباره ایده نشسته‌ام.

اما هر بار صدایی از درون می‌گوید هیچ ایده‌ای برای نوشتن، موجود و یا در دسترس نمی‌باشد.

یک بار گفته بودم که بهانه‌ها مثل ایده‌ها همه جا هستند اما این ماییم که به جای توجه به ایده‌ها به سمت گردآوری بهانه‌ها می‌رویم.

اما آیا ایده‌هایی که همه جا افتاده‌اند را تا به حال کسی ندیده؟

بهانه می‌گوید:

این‌ ایده‌ها دیده، شنیده و مصرف شده‌اند.

بهانه درست می‌گوید.

پس فایده توجه به اینها کجاست؟

درحال قدم زدن در فضای مجازی بودم که با این نوشته مواجه شدم:

هر ایده‌ای که به ذهن ما برسد، قبلا هزاران بار در موردش صحبت شده است.

‏ولی ما می‌توانیم از هر ایده‌ تکراری، یک ایده جدید بسازیم با: 

  • ‏توضیح دادن آن با کلمات و ادبیات خودمان
  • اتصال آن به تجربه‌های خودمان
  • ارتباط دادن آن به شخصیت و خود واقعیمان

-محمود بشاش

مثال

به یاد کلمه زندگی و معناهای نهفته در آن افتادم.

به این فکر کردم که چرا با مثال زندگی برای خود و شما مسئله ایده‌ها را حل نکنم.

بیایید کمی باهم مرور کنیم:

صبح بیدار می‌شوی. قبل از هر کاری کمی آب می‌نوشی. دست و رویت را آب می‌زنی. آماده می‌شوی. صبحانه می‌خوری و سر کار می‌روی.

این یک زاویه از زندگی بود.

اما آیا همه اینکار را انجام می‌دهند؟ 

توجه

کلمه زندگی برای همه یک شکل است.

اما آیا همه به یک شکل معنایش می‌کنند؟

قطعا نه، هرکس معنی منحصر به فردی به کلمه زندگی می‌دهد.

بنابراین باید بگویم که هر ایده‌ای که استفاده شده دارای یک شناسنامه است.

این شناسنامه را افکار و بینش نویسنده شکل می‌دهد.

 

 

 

ایده‌پزداری
برچسب گذاری شده در:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *