قصه، توجه، نفوذ و تغییر

قصه چیست؟

چیزهای چسبناکی که یادمان می‌مانند، قصه‌ها هستند.

-کیندراهال

شرحی از زندگی افرادی خیالی و یا حقیقی که نشان می‌دهد در روند عادی زندگی‌شان به چه موانعی برخورد داشته‌آند و چگونه توانسته‌اند آنها را بر طرف کنند و به زندگی خود ادامه دهند. 

توجه چیست؟

فرض کنید، درحالی که غرق در صدای موسیقی هستند و بی‌توجه به اطراف دست در جیب‌تان برده‌اید و به زمینی که زیر پایتان حرکت می‌کند چشم دوخته‌اید، آگهی نارنجی رنگ افتاده روی زمین شما را وادار می‌کند از حرکت باستید. مثل آن را زیاد دیده بودید اما اینبار فرق می‌کند؛ چند قدم به عقب برمی‌دارید تا مطلب نوشته شده روی آن را دوباره بخوانید.

این همان جلب توجه است. از بین بی‌شمار اگهی چسبیده روی زمین تنها این مورد توجه شما را به خود جلب می‌کند.

نفوذ چیست؟

خم می‌شوید و آگهی را هرچند کثیف و لگد خورده، برمی‌دارید. اطلاعاتش را می‌خوانید. نوشته‌ای درباره یادگیری مهارت است. دقت می‌کنید. نوشته است:

“باز هم پیام شما قبول نشده‌اید روی صفحه گوشی‌ام نمایان شد و با خود فکر کردم دیگر امکان ندارد بتوانم جایی کار پیدا کنم….”

پس تغییر چیست؟

همان بخشی از ماجرا است که شما آگهی را تا می‌کنید و درون جیب خود می‌گذارید و درحالی که به موسیقی گوش می‌دهید به مسیر خود ادامه می‌دهید و  به این فکر می‌کنید که چطور مهارت‌های خود را بالا ببرید و چطور بفهمید اصلا به چه مهارتی علاقه دارید.

همین. 

ساده است، اما آسان نیست. این نکته‌ای است کیندرا هال بیان کرده است.

اما جلب توجه، نفوذ و تغییر چگونه حاصل می‌شود؟

چطور می‌توانیم توجه مخاطب را متمرکز برخود کنیم؟

قصه باعث جلب توجه می‌شود؟

چطوری؟

هر قصه یک روند دارد.

نقطه آغاز،

کشمکش و

نقطه پایانی.

ساده و شنیده‌ شده‌ترین بخش قصه و داستان:

یک شخصیت داریم، که زندگی عادی خودش را می‌گذراند، یک اتفاق می‌افتد، عاشق می‌شود یا تصادفی رخ می‌دهد، پول‌هایش را از دست می‌دهد، شخصی زندگی‌اش را تهدید می‌کند، پس از این، سفر شخصیت شروع می‌شود.

او به دنبال راه حلی است تا دل معشوق خود را بدست اورد، می‌خواهد تلفات تصادف را جبران کند، می‌خواهد برای مبارزه با شخصِ تهدید کننده آماده شود. 

بعد از این ما شخصیت را می‌بینیم که از این درگیری و گره بیرون می‌اید، و به این پرسش‌ها پاسخ داده می‌شود: آیا توانست دل دختر را بدست بیاورد؟، آیا مبارز خوبی بود؟

و در نهایت ما شاهد زندگی او بعد از تمامی این اتفاقات هستیم.

چه چیزی مخاطب را تا انتها همراه قصه می‌کند؟

اتفاق، گره، درگیری یا کشمکش.

اینها هستند که جلب توجه می‌کند، مخاطب را به درون قصه می‌کشد(نفوذ)، احساساتش را قلقلک می‌دهد و بعد او را به تغییر وا می‌دارد.

نکته پایانی و انسجام دهنده

هفت موردی که در این مطلب به آن اشاره شد:

توجه، نفوذ، تغییر،

قصه،

نقطه آغاز، کشمکش، نقطه پایان.

سه مورد آخر قصه را می‌سازند و قصه وظیفه دارد تا سه مورد اول را انجام دهد.

قصه‌گویی
برچسب گذاری شده در:         

3 نظر در مورد “قصه‌گویی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *