نوشتن واژه‌ای آشنا

خیلی وقت بود مطلب درباره نوشتن، ننوشته بودم.

تاحالا شده به واژه‌ای خیره بشی و با خودت بگی وای چقدر عجیبه این کلمه چرا من باهاش احساس غریبی دارم.

امروز که به کلمه نوشتن خیره بودم همین حس سراغم آمد. چطور من این کلمه را می‌شناختم؟ چطور همه جا از این واژه ناشناخته استفاده می‌کردم.

بعد شروع کردم از مزیت‌هایی که نوشتن این واژه غریب برایم داشته، نوشتن:

این مزیت‌ها به شرح زیر است:

راهنمایی که بودم: با نوشتن تنهایی‌ام را پر می‌کردم.

دبیرستان: با نوشتن دوستان خیالی ساختم و گاهی از رویاهایم می‌نوشتم تا روزی به واقعیت برسند.

در دانشگاه، صبر کنید مرحله بعد از دانشگاه را ندارم و همچنان دانشجو هستم؛ پس بنابراین این مرحله را دو بخش تقسیم می‌کنم.

دوران کارشناسی و دوران کارشناسی ارشد:

بخش اول: دوران کارشناسی: به دلیل کارهای زیادی که برای خودم ساخته بودم تنها نوشتن به انرژی دادن و زنده نگه‌داشتن انگیزه در خودم صرف می‌شد،

و گاهی نیز داستان‌های کوتاهی می‌نوشتم و منتشر می‌کردم. 

بخش دوم: دوران کارشناسی ارشد: همه چیز فرق کرد. خانم جوانی که درونم علاقه زیادی به کسب‌وکار داشت روزی به من گفت: «چرا نمی‌خوای به نوشتن‌ت جهت بدی؟»

و خب این شد که وارد دنیای قصه‌هایی شدم که پیش‌تر درباره تاثیرش بر خودم گفته بودم.

خب، اینجا آخر و همچنان ادامه‌دار رابطه من با کلمه غریب نوشتن است.

نتیجه

نوشتن، روح بلندپروازم را که منزوی شده بود و خودش را درون اتاق زندان کرده بود بیرون کشید و اجازه داد در دنیای خیال بدون فراموش کردن واقعیت پرواز کند.

و این کلمه ناآشنا، آشناترین بخش زندگی من است.

نوشتن واژه‌ای آشنا
برچسب گذاری شده در:             

یک نظر برای “نوشتن واژه‌ای آشنا

  • جولای 23, 2023 در 12:39 ب.ظ
    لینک ثابت

    چه زیبا و خلاقانه نوشتی ریحانه جان.
    من هم از نوشتن برای بهتر فکر کردن و لذت بردن از تنهاییم استفاده می‌کنم
    🌱🌹

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *