چرا تنبلی؟

اعتقاد دارم آدم تنبلی نیستم؛ فقط راحت‌طلبم. شما اینطور فکر نمی‌کنید؟

راحت‌طلبی باعث شده کارهایم را به زمان‌های دیگر بیاندازم، همین می‌شود که آلارم ذهنم به صدا در می‌آید و می‌گوید وقت تمام شده است.

تنبلی معانی متفاوتی دارد؛ و اگر فکر کردید که می‌خواهم آن معانی را اینجا بگویم، اشتباه کرده‌اید. چون اینجا ما با شناخت کاری نداریم، شاید دنبال راه حل باشیم.

الان که می‌‌نویسم نمی‌دانم در انتها به راه حلی می‌رسم یا نه، و این کمی مرا نگران می‌کند. اما دست از نوشتن نمی‌کشم.

آیا شما هم درگیرش هستید؟

می‌نویسم. کارهای امروز برای فردا، کارهای فردا برای پس فردا. استفاده از سرگرمی‌های بیهوده به جای انجام دادن کارهای مفید. 

چرا تنبلم؟ پاسخی برایش ندارم. همانطور که گفتم اعتقادی به اینکه تنبلم ندارم. من فقط کارهایم را کُند انجام می‌دهم. با این کار، به فکر حالِ خوبِ خودم هستم.

اما اگر حالم خوب است، چرا به دنبال چرایی‌ام؟

قبلا حالم خوب بود. اما حالا وقت‌هایی را که به کاهلی می‌گذارنم آزارم می‌دهند، و اعتماد بنفسم را نابود می‌کنند.

وقفه

وقفه‌ها، مانع اصلی من شده‌اند. حتی اجازه نمی‌دهد همان چند قدم کوچیک را هم که پیش می‌رفتم، ادامه دهم. در فرهنگ لغت من وقفه یعنی ایستادن، ماندن، مقاومت کردن برای انجام دادن. وقفه یعنی مقاومت می‌کنم چیزی ننویسم. مقاومت می‌کنم تا منتشر نکنم. نه اینکه ترسی سراغم بیاید، نه. فقط می‌ایستم و نگاه می‌کنم. از خودم می‌پرسم راه درستی در پیش گرفته‌ام؟ این مقاومت کردن و این وقفه نتایج زیان‌بار یا شاید بهتر باشد بگویم فاجعه‌باری  برایم دارد. احساس ناتوانی به سراغم می‌آید.

خلاصه مطلب

دیگر با راحت‌طلبی حالم خوش نیست. می‌خواهم سرم شلوغ باشد و کارهای مفیدی حداقل برای توسعه فردی خودم انجام دهم.

برنامه می‌نویسم اما باز وقفه اجازه حرکت به من نمی‌دهد.

راه‌حل چیست؟

چند روزی است که فکر می‌کنم اگر موضوعی پیدا کنم، می‌توانم آرام شوم. می‌توانم حالم را خوش کنم. تمرکز، روی یک موضوع. حالا موضوع چه باشد؟ چگونه پیدایش کنم؟ اگر موضوع دلم را زد چه؟ اگر در مسیرش قدم برداشتم و با شناختنش از او متنفر شدم چه؟

همین‌جا می‌ایستیم من به شما نگاه می‌کنم و شما به من. خوش‌به‌حال شما که من را روی کاغذ می‌بینید و من نمی‌توانم حتی یک گوشه از شما را ببنیم. شاید اگر نگاه‌مان در نگاه هم دوخته می‌شد اتفاق تازه‌ای برایمان رخ ‌می‌داد.

اما من به شما و به صفحه لپ تاپم نگاه می‌کنم و می‌گویم الان جای درستی ایستاده‌ایم. سردرگم هستیم اما جای خوشحالی است. حالا ذهن‌مان فعال شده و در اطراف به دنبال موضوع مورد علاقه‌اش برای رهایی از تنبلی می‌گردد.

راه‌حل پیشنهادی

کاغذ و خودکار برداریم و بنویسیم. بنویسیم و بنویسیم تا به موضوع مورد علاقه‌مان برسیم. اگر هم چیزی پیدا نشد از نوشتن دست نکشیم و ادامه دهیم.

نکته مهم اگر پیدا شد، اگر انجام شد و دوست داشتنی نبود، چیزی را از دست نداده‌ایم، چیزهایی را بدست آورده‌ایم که اگر انجام نمی‌دادیم هرگز تجربه نکرده‌ بودیم.

چرا تنبلی؟
برچسب گذاری شده در:                 

یک نظر برای “چرا تنبلی؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *