نمیدانم.
شاید هم میدانم و مغزم خودش را زده به نداستن.
هرچه هست، خوب نیست.
اینکه احساس میکنم قلمم خشک شده است.
به تازگی کتابها را درسته میبلعم.
منابع الهامبخش نویسنده دوتا است.
خیابانها و مردم.
کتابها.
فعلا به بلعیدن کتابها رو آوردهام.
شاید دوباره باید پیادهرویهایم را شروع کنم.
یک نویسنده فقط با نوشتن زنده است.
و من حالا احساس میکنم، مُردم.
نویسنده با نوشتن زنده است.